ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
بازم سلام
دیروز روز سوم ترک شیر مامان وحیده بود. میگن روز سوم کمی سخت تره چند باری بهانه گرفتی اما شیر نخوردی شب به روش شبای پیش تو ماشین خوابت برد و یه بارم ساعت 3 از خواب پا شدی و شیر خوردی
سرما خوردگی هم یه کم اذیتت می کنه و ما رو بیشتر
دیروز هم یه کمی رنگ انگشتی بازی کردی
سلام ترنج عزیزم
خیلی وقته اینجا نیومدم دلیلش شاید مخلوطی از تنبلی بوده و شیرین کاری های خودت به هر حال دیر شده و یه سری عکس و خاطره طلب تو مونده
بهمن امسال 21 ماهه شدی و داری زندگی رو یه جور دیگه ادامه می دی الانم برای همین دارم می نویسم که بمونه و بخونی یه مرحله ی مهم از زندگی سخت و شاید تلخ که میوه ی شیرینی داره (الان دارم به این فکر می کنم که وقتی داری اینو می خونی چه جوری می خونی و چی فک می کنی) داری یکی از لذت های بزرگ زندگی تو ترک می کنی زندگی همینه دختر قشنگم لدت بردن و ترک اون وقتی قراره لذت بزرگتری ببری این سخته اما خوشاینده داری شیر خوردن از سینه مامانو ترک می کنی این کار اون قد برای خودمونم سخت بود که مجبور شدیم در موردش از یه آدم با تجربه کمک بگریم روز اول چند بار بهانه گرفتی آرد بازی و خمیر بازی کردی و بالاخره با ماشین و چرخیدن خوابتت برد و روز دوم کمتر بهانه گرفی و مغرورانه شیر مامانو درخواست نکردی و شب به روش شب اول خوابت برد
الانم خوابی
روزای بعد بازم در این باره می نویسم شایدم مامان بنویسه
دوست دارم. بووووووووس