سوراخ کردن گوش و دلتنگی های بابا

مبارکه مبارکه مبارکه که دختری گوششو سوراخ کرده 
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام
چند روزی می شه که دوباره پیش بابایی نیستی 
خیلی به من سخت می گذره خیلی/  که خب این به صلاح خودته حتما که مامانی این تصمیمو گرفته اما قراره به زودی بیام دنبالتون و برگردیم خونه و خیلی خوشحالم از این موضوع چشن تولدت هم خیلی خوب برگزار شد دوستا و فامیلا اومدن و همه خوشحال بودن (از طرف تو از همه شون تشکر کردیم)
تو خیلی خوبی عزیزم / من و مامانی خوشحالیم که بازی می کنی و شادی / همیشه شاد و سلامت باشی / دلم برای مامانی هم خیلی تنگ شده خوش به حالت که پیش تو الان .
چند تا عکس از 18 روزگی تا 25 روزگی ت (دوتا از این عکسا رو با مامانی رفتیم پیش شقایقا گرفتیم/  حسابی صورتت آفتاب خورد / آفتاب و شقایق و مامان و بابا و . . . اووووووووووووووو چه قد زیاد بودیم ها :) ) :

 


 












نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد